گوش کن جاده صدا میزند از دور قدمهای تو را

نخست موعظه پیر می فروش این است دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

عمر اکثر انسانها بیشترین زمانش به بطالت و ندانم کاری میگذرد اگر می خواهید بطالت عمر شما و بیهوده سپری شدن عمرتان همرا با لذت باشد پس به تماشای فیلم بنشینید . البته هر فیلمی ارزش گرفتن وقت شما را ندارد اما تعدادفیلمهای مفیدی که تمام عمر یک انسان را پوشش دهد کم نیستند . و من خودم یکی از عشق فیلمها هستم . و صد البته که هر فیلمی را نمی بینم بسیار تحقیق میکنم  تا بتونم فیلم خوب و مورد نظرم رو پیدا کنم . بعد از این نیز قصد دارم تا جاییکه بتوانم تجربیات خودم رو در این صفحه با شما عزیزان به اشتراک بگذارم. فیلمهایی رو که فکر میکنم ارزش دیدن دارند همرا با نقدههای که بر آنها نوشته شده بعلاوه ادرس لینک دانلود فیلم  با شما به اشتراک خواهم گذاشت .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۵ ، ۱۵:۴۸
hossein gomar

بر روی ما نگاه خدا خنده می زند
هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم
زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش
پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم


پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب
بهر فریب خلق بگویی خدا خدا


ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع
بر رویمان ببست به شادی در بهشت
او میگشاید او که به لطف و صفای خویش
گویی که خاک طینت ما را ز غم سرشت


طوفان طعنه خندهٔ ما را زلب نشست
کوهیم و در میانهٔ دریا نشسته ایم
چون سینه جای گوهر یکتای راستیست
زین رو به موج حادثه تنها نشسته ایم


ماییم ... ما که طعنهٔ زاهد شنیده ایم
ماییم ... ما که جامهٔ تقوا دریده ایم
زیرا درون جامه به جز پیکر فریب
زین راهیان راه حقیقت ندیده ایم


آن آتشی که در دل ما شعله می کشید
گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود
دیگر به ما که سوخته ایم از شرار عشق
نام گناهکارهٔ رسوا نداده بود


بگذار تا به طعنه بگویند مردمان
در گوش هم حکایت عشق مدام ما
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریدهٔ عالم دوام ما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۰ ، ۱۳:۴۷
hossein gomar

من زنم ...

با دست هایی که دیگر دل خوش به النگو هایی نیست که زرق و برقش شخصیتم باشد

من زنم و به همان اندازه از هوا سهم می برم که ریه های تو

میدانی ؟ درد آور است من آزاد نباشم که تو به گناه نیفتی

قوس های بدنم به چشم هایت بیشتر از تفکرم می آیند .

دردم می آید باید لباسم را با میزان ایمان شما تنظیم کنم .

دردم می آید ژست روشنفکریت تنها برای دختران غریبه است .

به خواهر و مادرت که می رسی قیصر می شوی .

دردم می آید در تختخواب با تمام عقیده هایم موافقی .

و صبح ها از دنده دیگری از خواب پا می شوی .

تمام حرف هایت عوض می شود.

دردم می آید نمی فهمی .

تفکر فروشی بدتر از تن فروشی است .

حیف که ناموس برای تو...

حیف که فاحشه ی مغزی بودن بی اهمیت تر از فاحشه تنی است .

من محتاج درک شدن نیستم .دردم می آید خر فرض شوم.

دردم می آید آن قدر خوب سر وجدانت کلاه می گذاری

و هر بار که آزادیم را محدود می کنی.

می گویی من به تو اطمینان دارم اما اجتماع خراب است.

نسل تو هم که اصلا مسئول خرابی هایش نبود .

میدانی ؟

دلم از مادر هایمان می گیرد .

بدبخت هایی بودند که حتی می ترسیدند باور کنند حقشان پایمال شده

خیانت نمی کردند نه برای اینکه از زندگی راضی بودند

نه خیانت هم شهامت می خواست .

نسل تو از مادر هایمان همه چیز را گرفت جایش النگو داد .

مادرم از خدا می ترسد .

از لقمه ی حرام می ترسد . ازهمه چیز می ترسد

تو هم که خوب می دانی ترساندن بهترین ابزار کنترل است .

دردم می آید این را هم بخوانی می گویی اغراق است .

ببینم فردا که دختر مردم در بیرون به جرم موی بازش کتک می خورد .

باز هم همین را می گویی .

ببینم آنجا هم اندازه ی درون خانه ، غیرت داری ؟؟

دردم می آید که به قول شما تمام زن های اطرافتان خرابند .

و آنهایی هم که نیستند همه فامیل های خودتانند .

دردم می آید از این همه بی کسی دردم می آید .



 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۰ ، ۱۳:۳۱
hossein gomar

در آن سرای که زن نیست، انس و شفقت نیست

در آن وجود که دل مرده، مرده است روان



بهیچ مبحث و دیباچه‌ای، قضا ننوشت

برای مرد کمال و برای زن نقصان



زن از نخست بود رکن خانهٔ هستی

که ساخت خانهٔ بی پای بست و بی بنیان


فرشته بود زن، آن ساعتی که چهره نمود

فرشته بین، که برو طعنه میزند شیطان



اگر فلاطن و سقراط، بوده‌اند بزرگ

بزرگ بوده پرستار خردی ایشان



بگاهوارهٔ مادر، بکودکی بس خفت

سپس بمکتب حکمت، حکیم شد لقمان



چه پهلوان و چه سالک، چه زاهد و چه فقیه

شدند یکسره، شاگرد این دبیرستان


 

وظیفهٔ زن و مرد، ای حکیم، دانی چیست

یکیست کشتی و آن دیگریست کشتیبان



همیشه دختر امروز، مادر فرداست

ز مادرست میسر، بزرگی پسران



توان و توش ره مرد چیست، یاری زن

حطام و ثروت زن چیست، مهر فرزندان

 


زن نکوی، نه بانوی خانه تنها بود

طبیب بود و پرستار و شحنه و دربان

 



بروزگار سلامت، رفیق و یار شفیق

بروز سانحه، تیمارخوار و پشتیبان



ز بیش و کم، زن دانا نکرد روی ترش

بحرف زشت، نیالود نیکمرد دهان


زنی که گوهر تعلیم و تربیت نخرید

فروخت گوهر عمر عزیز را ارزان


همیشه فرصت ما، صرف شد درین معنی

که نرخ جامهٔ بهمان چه بود و کفش فلان


چو آب و رنگ فضیلت بچهره نیست چه سود

ز رنگ جامهٔ زربفت و زیور رخشان



برای گردن و دست زن نکو، پروین

سزاست گوهر دانش، نه گوهر الوان

 

شعر از پروین اعتصامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۰۰ ، ۲۰:۱۳
hossein gomar

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد

هم رونق زمان شما نیز بگذرد



باد خزان نکبت ایام ناگهان

بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد



آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام

بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد



ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز

این تیزی سنان شما نیز بگذرد



چون داد عادلان بجهان در بقا نکرد

بیداد ظالمان شما نیز بگذرد



در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت

این عوعو سگان شما نیز بگذرد



آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست

گرد سم خران شما نیز بگذرد



بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت

هم بر چراغدان شما نیز بگذرد



زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت

ناچار کاروان شما نیز بگذرد



این نوبت از کسان بشما ناکسان رسید

نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد



بیش از دو روز بود از آن دگر کسان

بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد



بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم

تا سختی کمان شما نیز بگذرد



در باغ دولت دگران بود مدتی

این (گل) ز گلستان شما نیز بگذرد



پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست

هم بر پیادگان شما نیز بگذرد


سیف فرقانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۰۰ ، ۲۰:۰۳
hossein gomar

آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود

چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود

نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود

عکس شیدایی در آن آیینه ی سیما نبود

لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت

دل همان دل بود اما مست و بی پروا نبود

در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود

برق چشمش را نشان از آتش سودا نبود

دیدم آن چشم درخشان را ولی در این صدف

گوهر اشکی که من میخواستم پیدا نبود

بر لب لرزان من فریاد دل خاموش شد

آخر آن تنها امید جان من تنها نبود

جز من و او دیگری هم بود اما ای دریغ

آگه از درد دلم زآن عشق جانفرسا نبود

ای نداده خوشه ای زآن خرمن زیبایی ام

تا نبودی در کنارم زندگی زیبا نبود

ابوالحسن وزیری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۰۰ ، ۱۹:۰۷
hossein gomar

آه آه از دل من

که ازو نیست به جز خون جگر حاصل من

زانکه هر دم فکند جان مرا در تشویش

چه کنم با دل خویش؟

چه دل مسکینی؟

که غمین می شود اندر غم هر غمگینی

هم غم گرگ دهد رنجش و هم غصه ی میش

چه کنم با دل خویش؟

در دلم هست هوس

که رسد در همه احوال به درد همه کس

چه امیری متمول چه فقیری درویش

چه کنم با دل خویش؟

طفل عریانی دید

چشم گریانی و احوال پریشانی دید

شد چنان سخت پریشان که مرا ساخت پریش

چه کنم با دل خویش؟

دیده گردید فقیر

بهر نان گرسنه آنگونه که از جان شد سیر

چه کنم؟ دل نگذارد که برم حمله بدو

زارم از دست عدو

بس که محتاط به بار آمده و دوراندیش

چه کنم با دل خویش؟

گر در افتم با مار

نیست راضی دل من تا کشد از مار دمار

لیک راضی است که از او بخورم صدها نیش

چه کنم با دل خویش؟

دارد این دل اصرار

که من امروز شوم بهر جهانی غمخوار

همه جا در همه وقت و همه را در همه کیش

چه کنم با دل خویش؟

از برای همه کس

دل بی رحم در این دوره به کار آید و بس

نرود با دل پر عاطفه کاری از پیش

چه کنم با دل خویش؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۰۰ ، ۱۸:۴۹
hossein gomar

دانلود رایگان کتاب صوتی وداع با اسلحه

 

دانلود رایگان کتاب صوتی وداع با اسلحه

 


معرفی کتاب صوتی وداع با اسلحه:

کتاب «وداع با اسلحه» ارتباط نزدیکی با زندگی و تجربیات او در جنگ جهانی اول دارد. او شخصیت‌های اصلی این کتاب را بر اساس اشخاص حقیقی ترسیم کرده است و می‌توان آن را به نوعی تجربه‌ی زیسته‌ی او تلقی کرد. کتاب ماجرای جنگ خونین سال‌های ابتدایی قرن بیستم، میان امپراتوری‌های اتریش – مجارستان و آلمان را در برابر ایتالیا به تصویر می‌کشد. همینگوی از دل این جنگ، داستان عاشقانه‌ای را در بستری تلخ و خشن توصیف می‌کند. یکی از دلایل مهمی که این کتاب  را به یک اثر شاخص تبدیل کرده است اعلام برائت از جنگ و اشاره به مسئله‌ی صلح‌طلبی است. نویسنده با هنرمندی تمام سرگردانی و انزجار قهرمان داستان، هنری را نسبت به جنگ روایت می‌کند. زبان ساده و روان کتاب به همراه احساسات چندلایه، این کتاب را به رمانی کلاسیک تبدیل کرده است. در سال 1932 فیلم وداع با اسلحه با بازی «گری کوپر» و «هلن هایز» ساخته شد. این فیلم موفق شد در آکادمی اسکار جایزه‌ی بهترین تدوین و بهترین صداگذاری را دریافت کند.

داستان از روزهای آرام جنگ آغاز می‌شود و زندگی و لحظات زندگی ستوان هنری را روایت می‌کند. او در شهر کوچکی در شمال ایتالیا در بخش آمبولانس‌های جبهه‌ی این کشور در حال خدمت است. او در این روزهای آرام و به ‌دوراز هیاهوی جنگ جهانی اول با پرستاری به نام کاترین بارکلی آشنا می‌شود و تظاهر می‌کند که به او علاقمند شده است. در این میان شعله‌های جنگ شعله‌ور می‌شود و هنری در یکی از حملات به سختی آسیب می‌بیند.هنری برای درمان به یکی از بیمارستان‌ها شهر میلان منتقل می‌شود که کاترین در آنجا مشغول به کار است. آن دو در بیمارستان دلباخته‌ی هم می‌شوند. هنری دوباره به جبهه‌ی نبرد اعزام می‌شود. جنگ هر روز شدت می‌یابد. هنری و همرزمانش در یکی از حملات مجبورمی‌شوند آمبولانس‌ها را به عقب برگردانند. اما او و سربازانش را  به دلیل عقب‌نشینی دستگیر می‌کنند و برای محاکمه و تیرباران راهی یک چمن‌زار می‌شوند. در راه، هنری خودش را نجات می‌دهد و فرار می‌کند. پس از این اتفاق متوجه می‌شود که هیچ علاقه‌ای به جنگیدن ندارد.


موضوع: رمان

نویسنده: ارنست همینگوی

راوی: محمد امرایی

حجم: 96.7 مگابایت

زمان: 3 ساعت و 23 دقیقه و 57 ثانیه


دانلود همه قسمت ها به صورت یکجا پیکوفایل:

دانلود دانلود فایل صوتی رمان وداع با اسلحه


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۹ ، ۱۳:۴۷
hossein gomar
 

رضی‌الدین آرتیمانی

 
رضی‌الدین آرتیمانی
 

میرزا محمد رضی معروف به میررضی آرتیمانی از شاعران و عارفان مشهور زمان صفویه است که در نیمه دوم قرن دهم هجری قمری در روستای آرتیمان از توابع تویسرکان به دنیا آمد. در ایام جوانی به همدان عزیمت و در آنجا مشغول تحصیل شد و در سلک شاگردان میرمرشد بروجردی درآمد. میررضی به علت شایستگی وافری که داشت زود مورد توجه شاه عباس صفوی قرار گرفت و در جمع منشیان و میرزایان شاه در آمد و به همین دلیل بود که داماد خاندان بزرگ صفوی شد. او در سال ۱۰۳۷ هجری قمری دیده از جهان فرو بست. او را در محل خانقاهش در تویسرکان به خاک سپردند. از او حدود ۱۲۰۰بیت شعر به جا مانده که معروفترین آنها ساقی نامهٔ اوست.

آثار او در این مجموعه:

ساقی‌نامه

سوگندنامه

گوهر عشق

غزلیات

قصاید

رباعیات

ترجیع بند

مقطعات و غزلیات ناتمام

مفردات

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۹ ، ۱۳:۵۸
hossein gomar
۱۰ / ۷.۸ 
 
 
در تگزاس سال 1858، برادران اسپک، ایس و دیکی، گروهی از بردگان سیاهپوست پیاده را می‌رانند. یکی از بردگان در زنجیر جنگو نام دارد که او را از زنش برومیلدا جدا کرده و فروخته‌اند. در یک زد و خورد جنگو از بند ..

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۴۴
hossein gomar

نقدهای کوتاه در میان ستارگان

جیمز براردینلی
فیلم در بخش‌های مختلف پُرحرارت، نفسگیر، امیدوار و سوزناک است. «در میان ستارگان» دستاورد شگفت‌انگیزی است که حتما باید روی بزرگ‌ترین نمایشگرها و با بهترین سیستم‌های صوتی ممکن، دیده شود. این فیلم برخلاف علمی‌-تخیلی‌های عامه‌پسندِ بی¬اساسی که هالیوود معمولا ارائه می‌کند، یک علمی‌-تخیلی واقعی برای تشنگان این ژانر است.
کنث توران
اگر در علم روح دمیده شود، تبدیل به یکی از فیلم¬های نولان خواهد شد. دوتا از فضاپیماهای فیلم وزنی بالغ بر هزار پوند داشته‌ و در یخچالی در ایسلند سرهم‌بندی شده‌اند. بزرگترین دستاورد «در میان ستارگان» این است که تمام منطق‌های نمادین‌اش جلوی بُعد شخصی‌اش را نمی‌گیرند. جلوی داستانی که می‌فهمد خصوصیاتی که ما را به عنوان انسان معرفی می‌کنند، از ویژه‌ترین جلوه‌ها هستند.
تاد مک کارتی
«در میان ستارگان» به طرز خوشبینانه و انسان‌گرایانه‌ای می‌گوید که اگر نور به آرامی درحال جان دادن در جایی باشد، شاید بتوان رونوشتی مناسب از آن را به عنوان جایگزین پیدا کرد. ولی در اینجا خبری از برآشوبیدن نیست. فقط همان باور سالم به شهامتِ یانکی‌وار به سبک قرن بیستم یافت می‌شود. اینکه آیا این الگو در این روزها به تنهایی کافی است، سوال دیگری است.
پوند داشته‌ و در یخچالی در ایسلند سرهم‌بندی شده‌اند. بزرگترین دستاورد «در میان ستارگان» این است که تمام منطق‌های نمادین‌اش جلوی بُعد شخصی‌اش را نمی‌گیرند. جلوی داستانی که می‌فهمد خصوصیاتی که ما را به عنوان انسان معرفی می‌کنند، از ویژه‌ترین جلوه‌ها هستند.
 

نقدهای کوتاه در میان ستارگان

جیمز براردینلی
فیلم در بخش‌های مختلف پُرحرارت، نفسگیر، امیدوار و سوزناک است. «در میان ستارگان» دستاورد شگفت‌انگیزی است که حتما باید روی بزرگ‌ترین نمایشگرها و با بهترین سیستم‌های صوتی ممکن، دیده شود. این فیلم برخلاف علمی‌-تخیلی‌های عامه‌پسندِ بی¬اساسی که هالیوود معمولا ارائه می‌کند، یک علمی‌-تخیلی واقعی برای تشنگان این ژانر است.
کنث توران
اگر در علم روح دمیده شود، تبدیل به یکی از فیلم¬های نولان خواهد شد. دوتا از فضاپیماهای فیلم وزنی بالغ بر هزار پوند داشته‌ و در یخچالی در ایسلند سرهم‌بندی شده‌اند. بزرگترین دستاورد «در میان ستارگان» این است که تمام منطق‌های نمادین‌اش جلوی بُعد شخصی‌اش را نمی‌گیرند. جلوی داستانی که می‌فهمد خصوصیاتی که ما را به عنوان انسان معرفی می‌کنند، از ویژه‌ترین جلوه‌ها هستند.
تاد مک کارتی
«در میان ستارگان» به طرز خوشبینانه و انسان‌گرایانه‌ای می‌گوید که اگر نور به آرامی درحال جان دادن در جایی باشد، شاید بتوان رونوشتی مناسب از آن را به عنوان جایگزین پیدا کرد. ولی در اینجا خبری از برآشوبیدن نیست. فقط همان باور سالم به شهامتِ یانکی‌وار به سبک قرن بیستم یافت می‌شود. اینکه آیا این الگو در این روزها به تنهایی کافی است، سوال دیگری است.
تاد مک کارتی
«در میان ستارگان» به طرز خوشبینانه و انسان‌گرایانه‌ای می‌گوید که اگر نور به آرامی درحال جان دادن در جایی
باشد، شاید بتوان رونوشتی مناسب از آن را به عنوان جایگزین پیدا کرد. ولی در اینجا خبری از برآشوبیدن نیست.

نقدهای کوتاه در میان ستارگان

جیمز براردینلی
فیلم در بخش‌های مختلف پُرحرارت، نفسگیر، امیدوار و سوزناک است. «در میان ستارگان» دستاورد شگفت‌انگیزی است که حتما باید روی بزرگ‌ترین نمایشگرها و با بهترین سیستم‌های صوتی ممکن، دیده شود. این فیلم برخلاف علمی‌-تخیلی‌های عامه‌پسندِ بی¬اساسی که هالیوود معمولا ارائه می‌کند، یک علمی‌-تخیلی واقعی برای تشنگان این ژانر است.
کنث توران
اگر در علم روح دمیده شود، تبدیل به یکی از فیلم¬های نولان خواهد شد. دوتا از فضاپیماهای فیلم وزنی بالغ بر هزار پوند داشته‌ و در یخچالی در ایسلند سرهم‌بندی شده‌اند. بزرگترین دستاورد «در میان ستارگان» این است که تمام منطق‌های نمادین‌اش جلوی بُعد شخصی‌اش را نمی‌گیرند. جلوی داستانی که می‌فهمد خصوصیاتی که ما را به عنوان انسان معرفی می‌کنند، از ویژه‌ترین جلوه‌ها هستند.
تاد مک کارتی
«در میان ستارگان» به طرز خوشبینانه و انسان‌گرایانه‌ای می‌گوید که اگر نور به آرامی درحال جان دادن در جایی باشد، شاید بتوان رونوشتی مناسب از آن را به عنوان جایگزین پیدا کرد. ولی در اینجا خبری از برآشوبیدن نیست. فقط همان باور سالم به شهامتِ یانکی‌وار به سبک قرن بیستم یافت می‌شود. اینکه آیا این الگو در این روزها به تنهایی کافی است، سوال دیگری است.
فقط همان باور سالم به شهامتِ یانکی‌وار به سبک قرن بیستم یافت می‌شود. اینکه آیا این الگو در این روزها به تنهایی کافی است، سوال دیگری است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۳۶
hossein gomar