نقد فیلم زندگی دیگران
آلمانیها اگر بخواهند، خوب فیلم میسازند، مخصوصا اگر پای نقد گذشته تاریخیشان در میان باشد، اینجاست که شاهکارهایی در نقد چرایی پیروی جمعی خود از هیتلر میسازند یا سالهای وحشتناک جدایی دو آلمان را یادآوری میکنند.
مایه اعجاب است که «فلورین هنکل فون دونرسمارک»، در اولین تجربه کارگردانی خود فیلمی، با بودجه ناچیز دو میلیون دلار ساخته است و آنقدر فیلم را خوب ساخته و پرداخته که در ردهبندی ذهنی من -و لابد خیلیهای دیگر- جزو بیست فیلم برتری قرار گرفته که در عمرم دیدهام.
چهره درخشان فیلم بازیگر فوت شدهای به نام «اولریش موئه» است، او در این خوب بازی میکند چرا که تا داستان فیلم، تا حدی داستان زندگی شخصی خود اوست!
اولریش موئه بعد از جنگ جهانی دوم در آلمان شرقی به دنیا آمد، بعد از اتمام تحصیلات به عنوان یک کارگر ساختمانی و مرزبان دیوار برلین مشغول به کار شد. در دهه هفتاد و هشتاد او به تئاتر و سینما روی آورد و به علاوه در زمره مخالفان نظام کمونیستی آلمان شرقی هم درآمد.
در زندگی دیگران، موئه، نقش یک بازجو و مأمور شنود اشتازی -پلیس امنیت آلمان شرقی- به نام «ویسلر» را بازی میکند، او مأور میشود که فعالیتهای نمایشنامهنویسی به نام «گئورک درایمن» را زیر نظر بگیرد، در خانهاش وسایل شنود بگذارد تا با پیدا کردن مدرکی علیه او، اسباب محدود کردن فعالیتهای این هنرمند را فراهم کند.
اما در طی انجام مأموریت، تعصباتی که در ذهن این مأمور نشست کرده بودند با شنود و دیدن «زندگی دیگران» رفته رفته رنگ میبازند، او عاشق نهانی دوست دختر این هنرمند -ماریا کاستا- میشود، مفتون «برشت» میشود و تا آنجا پیش میرود که هنگامی که پیانونوازی درایمن در غم دوست از دسترفتهاش، به خلسه میرود و اشک میریزد.
فیلم ، راوی فضای پلیسی و جو ۱۹۸۴ گونه آلمان شرقی است، جایی که هر فردی که کار و فعالیتش ارزش داشته باشد باید زیر نظر قرار بگیرد و شنود شود، حتی از سوی همسرش. همچنان که در فیلم آشکار میشود که ماریا، علیه داریمن برای اشتازی فعالیت میکند! موئه، البته شخصا با چینن چیزی آشنا بود، چرا که در زندگی واقعی خود، از سوی اشتازی تحت نظر قرار گرفته بود و همسر دومش، فعالیتهای او را به اطلاع اشتازی میرساند.
ویسلر، این مأمور کارکشته و متعصب ابتدای فیلم- رفته رفته آنچنان دگردیسی پیدا میکند که در انتهای فیلم، مدرک جرم علیه درایمن را پنهان میکند و او را از بالا میرهاند.
چند سال، بعد از فروپاشی دیوار برلین، در حالی که ویسلر یک نامهرسان دون پایه شده است، درایمن با دسترسی به اسناد اشتازی، درمییابد که کسی که او را از دام اشتاری رهانیده، ویسلر بوده است، اینجاست که کتابی با عنوان «سوناتی برای انسانهای شریف» مینویسد و آن را با این مأمور تقدیم میکند.
زندگی دیگران بعد از نمایش با نقدهای ستایشآمیز منتقدان مواجه شد، جوایز بسیاری را از آن خود کرد که اسکار بهترین فیلم خارجی سال ۲۰۰۶، معتبرترین آنهاست.
فیلم، پلشتی سیستمی را به تصویر میکشد که میخواهد با هر وسیله ممکن به زندگی خصوصی مردم راه پیدا کند و به بهانه «مردم»، از آنها علیه خودشان جاسوس درست کند، این سیستم صلاحاندیش در عین حال، خود آلوده به ناپاکیهایی است که فراموشیاش، عمری دست کم به اندازه دو سه نسل را طلب میکند.
بازی اولریش موئه از هر حیث در این فیلم عالی است، او میمیک صورت و بازی با چشم، عالی دارد. البته بازی سباستین کوخ در نقش داریمتن و مارتینا گدک در نقش ماریا هم بسیار خوب است.
در عین حال موسیقی فیلم هم جالب توجه است، گابریل یارد، کسی که موسیقی فیلم بیمار انگلیسی را نوشته، این بار هم به خوبی کارش را انجام داده و موسیقی متناسب با جو خفقانآور آلمان شرقی و مناسب با داستان فیلم نوشته است.